هدیه خدا
سلام نازگلم
می خوام برات از زمانی بگم که فهمیدم خدا تو رو به ما هدیه داده
تقریبا 3 ساله که من و بابا بهرام ادواج کردیم تا حالا نی نی نمی خواستیم چون شرایطش جوور نبود دوست داشتیم همه چیزو برای ورود نی نی گلمون آماده کنیم و بعد اقدام کنیم. خلاصه یه چند ماهی بود که تصمیم گرفتیم که نی نی دار بشیم من همه آزمایشای پیش از بارداری رو داده بودم و همه چیز اوکی بود البته گاهی باز دودل میشدیم و دوباره....
خلاصه تو همین گیر و دار بود که 8 اردیبهشت 1390 من به بابا گفتم ممکنه که باردار باشم
وقتی تست گرفتم مثیت بود.
بابایی که از سرکار اومده بهش نشان دادم گفتم داری بابا میشی وااااااااااای نمی تونم حسی رو که اون لحظه داشتم برات وصف کنم یه حس بی نظیری بود
همون موقع زنگ زدیم به مامان جوون و خبرشو پشت تلفن دادیم، مامان جوون خیییییییییلی خوشحال شد و کلی ذوق زد.
روز بعد رقتم آزمایش تست نهایی را دادم . آره درست بود تو یک ماه یود تو دل من بودی.