روژان روژان ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

گل زندگی

بدون عنوان

سلام عشقم درسته این  روزا دیر به دیر میام برات مینویسم اخه دیگه بزرگ شدی و چیزای زیادی برا نوشتن ندارم بیشتر روزا سرگرم بازی و شیطونی میگذره و حرف زدنت که الان کامل کامل حرف میزنی عاشق ماشین و موتورو تفنگی روزایی که میام مهد دنبالت همش میگی مامان امروز دختر خوبی بودم جایزه چی میگیری برام بعد من میگم بستنی بیسکوییت کیک میگی نه اینا که جایزه نیس میگم خب جایزه چیه میگی فک کن جایزه چیه بعد هی تکرار میکنی فک کن فک کن بعد خودت میگی ماشین برام بخر یا شوکاکالوله ای (کرم کاکائو های تیوپی) که تو عاشقشونی و از نظرت بهترین جایزس وقتی باهم میریم حموم خیلی شیطونی میکنی و خیلی عصبانیم میکنی یعنی همش میخوای دوش دست خودت باشه یا شام...
3 دی 1393

اولین پست سال جدید خداحافظ پوشاک

از روز شنبه شانزدهم فرودین ۹۳ پروژه از پوشاک گرفتن را آغاز کردیم که خدارو شکر روژان همکاری کرده البته دیگه خودش میگفت پوشاک نکن .  روزچ اول تند تند با هم دستشویی میرفتیم و وقتی که اولین بار جیش کرد هورا کشیدیم باهم انصافابرای  روز اول عالی بود . روز دوم وقتی از خواب بیدار شد تا صبح خشک بود و وقتی رفتیم دستشویی جیش کرد انگار دنیا را به من دادن  ...
30 فروردين 1393

18 ماهگی و مسافرت

عشق مامان و بابا هجده ماهگیت مبارک این ماه به ما خیلی خوش گذشت و عالی بود روز شنبه بعداز ظهر همراه با مامانی راهی مشهد شدیم و توی را هم اصلا خدارو شکر اذیت نکردی  اینم بگم که روژان خانم وقتی چیزی بهش بدیم میگهه مسی هههههههه تو حیاط خونه مامان بزرگ حسابی آب بازی کردی بریم سراغ عکسا :         ...
14 مرداد 1392

واکس 18 ماهگی

قربونت برم ١٢ تیر ٩٢  واکس 18 ماهگیتو زدی از صبح ساعت 10 که واکسن زدی اوردیم خونه  حالت خوب بود.ولی ٢ ساع ت بعد دخترم تب بدی کردی و از روی شدت درد پاهای نازت تکان نمی دادی .اون روز همش خواب بودی و گریه میکردی .و تمام روز در بغلم بودی .خداروشکر  بالاخره آروم شدی تا 6 سالگی دیگه واکسن نداری   ...
14 مرداد 1392

یک قدم دو قدم

 یه خبر خوووووووووووووب : روژان جونم در تاریخ 28/10/1391 مصادف با  ماهگرد 13 ماهگیش دیگه کامل راه میره البته اولش اروم اروم میرفت و میوفتاد ولی الان کمتر میوفته مگر اینکه یه چیزی ببینه و بخواد زود به اون چیز برسه دوباره چهاردست و پا میره از شدت فضولی نه نه کنجکاوی به قول بابا دخترم دندانهای بالاش جوانه زده    یه دونه ای پرنسسم ...
20 بهمن 1391

12 ماهگی و یک سالگی

به یمن امدن فرشته کوچوکولومون به زمین با اسمانی ترین ارزوها برای پر و خیر برکت بودن قدم های کوچکش و روح بخشیدن به زندگیمان جشن تولدی برای فرشتمون گرفتیم  دختر گلم تولدت مبارک ایشالله 120 بشی ...
2 بهمن 1391

عکس یکسالگی روژان جونی

بالاخره روژان طلا رو بردم آتلیه، یک هفته قبل از تولد یک سالگیش وااااااااااااااای که چقدر منو باباش تلاش کردیم و بالا پایین پریدیم تا روژان بخنده البته دختر گلم حساب همکاری کرد به هر حال حاصل تلاشمون این شد     ...
2 بهمن 1391

سوپرایزی بنام مروارید

سلام به دختر گلم و همه ی دوستای خوبم که بهشون دیر به دیر سر میزنم.ببخشیییید خیلی گرفتار بودم مثل همیشه قبل از هر چیز یازده ماهگی دختر گلم بهش تبریک میگم حالا از این روزای روژان بگم: دختر کوچولوی من الان توی 11 ماهگی  اولین مرواریدش در اومده .  کار دیگه اش تو این ماه چهار دست پا رفتن  و حسابی همه جا روزی  100 بار عرض خونه رو تند تند متر میکنه ...
29 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل زندگی می باشد